دیشب یه مقاله میخوندم، از یه نویسنده‌ای که مروج علمه و توی این مقاله در مورد این صحبت می‌کرد که چطور حقایق علمی رو برای کسایی که مشتاق علم نیستند توضیح بدیم. 

میگه تحقیقات نشون دادن آدما تمایل دارن با کسانی معاشرت کنن که مثل خودشون فکر میکنن و کسانی رو تایید میکنن و بهشون اعتماد میکنن که تفکرشون هم‌راستای خودشون باشه. حالا یکی از این تحقیقا ( که روی تفکر عموم در مورد گرمایش جهانی بوده) ، آدما رو به شیش دسته تقسیم میکنه در مواجهه با علم : 

۱. طرفدارای علم ، که هر چیزی مربوط به علم رو دوست دارند

۲. میانه‌‌رو ها، که از چیزای مربوط به علم خوششون میاد، ولی اونجوری هم مشتاقش نیستند

۳. "نمی‌‌گیرم" ها ، که علمو دوست دارن ولی توی فهمش مشکل دارن

۴. خیلی شلوغ‌ها، که وقتی برای فکر کردن به اینجور مسائل ندارن اصلاً 

۵. بی‌اعتمادها، که به حقایق علمی اعتماد ندارند و حتی بعضی مواضع ضدعلم دارن

۶. "خودم میدونم" ها؛ که فک میکنن هیچ جیز جدیدی برا یادگرفتن وجود نداره و شدیداً ضدعلم هستند. ( مثلاً فک میکنن ابن‌سینا تمام علم پزشکیو کشف کرده و هرچیزی خلاف حرفش اشتباهه) 


و حالا حرفش اینه که ما یه وقتایی برا مردم توضیح میدیم یه چیز علمی رو، دو نفر میان اظهار خوشحالی میکنن و ما فک میکنیم الان جامعه‌ی علمی رو گسترش دادیم، در صورتی که اون طرف خودش از دسته‌ی اول بوده. هنر اونه که ما بتونیم دسته‌های دیگه رو در مورد حقایق علمی قانع کنیم؛ اما اونا هم کاملاً جبهه میگیرن حتی اگه کلمه‌ی علم و تحقیق رو بین حرفامون بشنون. 


در نهایت نتیجه میگیره که با هرکسی باید به زبون خودش صحبت کرد. نباید سعی کنیم باهاشون بحث کنیم، بخوایم حرفمونو به کرسی بنشونیم؛ بلکه باید با همراهی کردن با اونا دیدگاه خودمون رو هم بیان کنیم. 


+ این برا من خیلی مهم بود D: چون خودم تو کار قانع کردن دیگرانم، امیدوارم برا شما هم مفید بوده باشه


++ تازگیا آیت‌الله طالقانی رو پیدا کرده‌م، احساس میکنم به یه چشمه‌ای رسیده‌م. تفسیر قرآنشو میتونید اینجا گوش بدید. یه کتاب هم داره به اسم پرتوی از قرآن که البته بخاطر مرگ مشکوکش نیمه تموم میمونه. ولی داستان زندگی این مرد واقعاً شنیدنیه


+++ فکر میکنم اگر اینکار را کنم به مردم خدمت بزرگی کرده‌ام؛ باز فکر می‌کنم به کدام مردم؟ بالا یا پایین؟ گاهی فکر می‌کنم برای عدالت باید بجنگم، گاهی فکر می‌کنم بدون پول چگونه بجنگم؟ گاهی فکر می‌کنم اگر زودتر از اینکه کار تمام شود بمیرم چه؟ چه کسی تضمین می‌کند قبل از اینکه به آن پول برسم و بخواهم آن قدم را در جهت عدالت بردارم زنده می‌مانم؟ بعد همه چی نابود خواهد شد؟ سردرگمم. 

درس‌هایی از زندگی و ژنتیک برای همه

ترویج علم و داستان های دیگر

باز آمد بوی ماه مدرسه ...

داستان "داستان"

رو ,علم ,فکر ,  ,یه ,میکنن ,فکر می‌کنم ,در مورد ,گاهی فکر ,حقایق علمی ,میکنن و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

matin2121 دانلود سرا دلنوشته های من در مورد امام زمان علیه السلام مطالب اینترنتی Zendegi Ideal دانلودها harmonicbaranc madresehk مرکز فرهنگی هنری سریش آباد